The World Philosophy of Orodism Forum Index

The World Philosophy of Orodism

Lovers of the philosophical school of Orodism

PortalPortal  blogBlog  AlbumAlbum  UsergroupsUsergroups  MemberlistMemberlist  GBGuestbook  User PanelUser Panel  RegisterRegister 
 FlashChatFlashChat  FAQFAQ  SearchSearch  Log in to check your private messagesLog in to check your private messages  StatisticsStatistics  LinksLinks  Log inLog in 
 CalendarCalendar  DownloadsDownloads  Comments to your karmaComments to your karma  ToplistToplist  Recent topicsRecent topics  Voting forumVoting forum

استيون هاوكينگ
Users browsing this topic:0 Registered, 0 Hidden and 0 Guests
Registered Users: None


 
Post new topic   Reply to topic    The World Philosophy of Orodism Forum Index -> The Philosopher Hakim Orod Bozorg quotes about Humanity
View previous topicEmail to a Friend.Users who have viewed this topicSave this topic as a txt filePrintable versionLog in to check your private messagesView next topic
Author Message
Ursule

I am a ORODIST
I am a ORODIST




Gender: Gender:Female
Age: 35
Joined: 15 Apr 2008
Posts: 642
Ursule is offline 







NULL
PostPosted: Fri Jun 27, 2008 4:14 pm    Post subject:  استيون هاوكينگ
Description:
Reply with quote

استيون هاوكينگ هشتم ژانويه سال 1942 در آكسفورد چشم به جهان گشود.

Get registred or enter the forums!

1962
در رشته فيزيك از دانشگاه آكسفورد فارغ التحصيل مي شود. براي گذراندن تحصيلات تكميلي به دانشگاه كمبريج مي رود. در آنجا فرد هويل، (ـ1915)، ستاره شناس، كه يكي از قهرمانهاي دوران كودكي هوكينگ بوده، استاد ستاره شناسي است. پزشكان تشخيص مي دهند كه هوكينگ از بيماري رواني ـ حركتي رنج مي برد.

1965
مدرك دكترا را اخذ مي كند. بررسي هوكينگ ثابت مي كند كه معادله هاي رياضي او در تشريح سقوط و نابودي حفره سياه، مي توانند براي توصيف بسط و گسترش عالم از يك نقطه واحد هم بكار روند.

1970
اكنون هوكينگ در مورد خصوصيات حفره هاي سياه به تحقيق مي پردازد. او تابش تشعشعاتي از حفره هاي سياه كوچك (كه امروزه تشعشع هوكينگ نامگذاري شده) را پيش بيني مي كند. او همچنين پيش بيني كرد كه مساحت حفره سياه هرگز كم نمي شود.

1974
به عضويت انجمن سلطنتي انتخاب مي شود. او به فعاليتش ادامه داده و نشان مي دهد كه حفره هاي سياه دما دارند و حفره هاي سياه كوچك از خود تشعشع گرمايي صادر مي كنند و ممكن است بر اثر تبخير وزن كم كنند.

1980
به عنوان استاد رياضيات در دانشگاه كمبريج منصوب مي شود. (اين پستي است كه روزي در اختيار اسحاق نيوتن بود).

1988
پر فروشترين كتاب او در مورد فيزيك كوانتومي و نسبيت تحت عنوان تاريخ مختصري از زمان به زير چاپ رفت.

1996
به كار در دانشگاه كمبريج ادامه مي دهد

_________________
I am a ORODIST
Back to top
View user's profile Send private message Send e-mail
Adv



PostPosted: Fri Jun 27, 2008 4:14 pm    Post subject: Adv






Back to top
Ursule

I am a ORODIST
I am a ORODIST




Gender: Gender:Female
Age: 35
Joined: 15 Apr 2008
Posts: 642
Ursule is offline 







NULL
PostPosted: Fri Jun 27, 2008 4:15 pm    Post subject:  
Description:
Reply with quote

استيون هاوكينگ كيست؟
او از هر گونه تحرک عاجز است. نه می تواند بنشیند نه برخیزد. نه راه برود. حتی قادر نیست دست و پایش را تکان بدهد یا بدنش را خم و راست کند. از همه بدتر توانایی سخن گفتن را نیز ندازد.



استيون هاوكينگ
( Stephen Hawking )

متولد 8 ژانويه 1942
او از هر گونه تحرك عاجز است. نه مي تواند بنشيند نه برخيزد. نه راه برود. حتي قادر نيست دست و پايش را تكان بدهد يا بدنش را خم و راست كند. از همه بدتر توانايي سخن گفتن را نيز ندازد. زيرا عضلات صوتي او كه عامل اصلي تشكيل و ابراز كلمات اند مثل 99 درصد بقيه عضلات حركتي بدنش در يك حالت فلج كامل قرار دارند. مشتي پوست و استخوان است روي يك صندلي چرخدار كه فقط قلبش و ريه هايش و دستگاه هاي حياتي بدنش كار مي كنند و بخصوص مغزش فعال است. يك مغز خارق العلده كه دمي از جستجو و پژوهش و رهگشايي بسوي معماها و نا شناخته ها باز نمي ماند.


اين اعجوبه مفلوج استيفن هاوكينگ پرآوازه ترين دانشمند دهه آخر قرن بيستم است كه اكنون در دانشگاه معروف كمبريج همان كرسي استادي را در اختيار داردكه بيش از دو قرن پيش زماني به اسحق نيوتن كاشف قانون جاذبه تعلق داشت.همچنين وي را انيشتين دوم لقب داده اند زيرا مي كوشد تئوري معروف نسبيت را تكامل بخشد و از تلفيق آن با تئوري هاي كوانتومي فرمول واحد جديدي ارائه دهد كه توجيه كننده تمامي تحولات جهان هستي از ذرات ريز اتمي تا كهكشان هاي عظيم باشد.
اينشتين معتقد بود كه چنين فرمول يا قانون واحدي مي بايست وجود داشته باشد و سالهاي آخر عمرش را در جستجوي آن سپري كرد اما توفيقي نيافت.
استيفن هاوكينگ شهرت و اعتبار علمي خود را مديون محاسبات رياضي پيچيده و بسيار دقيقي است كه در مورد چگونگي پيدايش و تحول سياهچاله هاي آسماني يا حفره هاي سياه انجام داده است.اين اجرام فوق العاده متراكم كه به علت قدرت جاذبه بسيار قوي حتي نور امكان جدايي از سطح آن ها را نداردوجودشان بر اساس تئوري نسبيت انيشتين پيش بيني شده بود و به همين جهت هم سياهچاله ناميده شدند.رديابي و رويت آنها بوسيله قويترين تلسكوپ ها يا هر وسيله ديگر تا كنون ممكن نبوده است. با وجود اين استيفن هاوكينگ با قدرت انديشه و محاسبات رياضي چون و چرا ناپذيرش- نه فقط وجود سياهچاله ها را به اثبات رسانده و چگونگي شكل گيري و تحول آن ها را نشان داده بلكه به نتايج جالبي در رابطه اين اجرام با كيفيت وقوع انفجار بزرگ Big Bang در آغاز پيدايش كيهان دست يافته است كه در دانش فيزيك اختري و كيهان شناسي اهميت بسزايي دارد و به عقيده صاحبنظران بناي اين علوم را در قرن آينده تشكيل خواهد داد.

كتاب جديد هاوكينگ در اين زمينه كه بعنوان سياهچاله ها و جهان هاي نوزاد انتشار يافت در محافل علمي جهان مثل يك بمب صدا كرد و شگفتي فراوان برانگيخت. اما قبل از اشاره خلاصه اي مي آوريم از زندگي نويسنده اش كه براستي از كتاب او شگفتي بر انگيز تر است .

استيفن هاوكينگ در 8 ژانويه 1942 در شهر دانشگاهي آكسفورد زاده شد و دوران كودكي و تحصيلات اوليه اش را در همان شهر گذرانيد. از همان زمان به علوم رياضيات علاقه داشت و آرزوي دانشمند شدن را در سر مي پروراند اما در مدرسه يك شاگرد خودسر و بخصوص بد خط شناخته مي شد و هرگز خود را در محدوده كتاب هاي درسي مقيد نمي كرد بلكه چون با مطالعات آزاد سطح معلواتش از كلاس بالاتر بود هميشه سعي داشت در كتاب هاي درسي اشتباهاتي را گير بياورد و با معلمان به جر و بحث و چون و چرا بپر دازد !

پدر و مادرش از طبقه متوسط بودند با يك زندگي ساده در خانه اس شلوغ و فرسوده اما مملو از كتاب كه عادت به مطالعه را در فرزندانشان تقويت مي كرد. فرانك پدر خانواده پزشك متخصص در بيماري هاي مناطق گرمسيري بود و به همين جهت نيمي از سال را به سفرهاي پژوهشي در مناطق آفريقايي مي گذرانيد. اين غيبت هاي متوالي برلي بچه ها چنان عادي شده بود كه تصور مي كردند همه پدر ها چنين وضعي دارند. و مانند پرندگان هر ساله در فصل سرما به مناطق آفتابي مهاجرت مي كنند و بعد به آشيانه بر مي گردند. در عين حال غيبت هاي پدر نوعي استقلال عمل و اتكا به نفس در بچه ها ايجاد مي كرد.

استيفن در 17 سالگي تحصيلات عاليه را در رشته طبيعي آغاز كرد و از همان زمان به فيزيك اختري و كيهان شناسي علاقه مند شد زيرا در خود كنجكاوي شديدي مي يافت كه به رمز و راز اختران و آغاز و انجام كيهان پي ببرد. سالهاي دهه 60 عصر طلايي كشف فضا- پرتاب اولين ماهواره ها و سفر هيجان انگيز فضانوردان به كره ماه بود و بازتاب اين وقايع تاريخي در رسانه ها جوانان را مجذوب مي كرد. بعلاوه استيفن از كودكي عاشق رمان هاي علمي تخيلي بود و مطالعه آن ها نيز بر اشتياق او به كسب معلومات بيشتر در فيزيك و نجوم و علوم ديگر مي افزود. او دوره سه ساله دانشگاه را با موفقيت به پايان برد و آماده مي شد تا دوره دكترا را در رشته كيهان شناسي آغاز كند اما . . .



اما به دنبال احساس ناراحتي هايي در عضلات دست و پا استيفن در ژانويه 1963 يعني آغاز بيست و يكسالگي مجبور به مراجعه به بيمارستان شد و آزمايش هايي كه روي او انجام گرفت علائم بيماري بسيار نادر و درمان ناپذيري را نشان داد. اين بيماري كه به نام ALS شناخته مي شود بخشي از نخاع و مغز و سيستم عصبي را مورد حمله قرار مي دهد و به تدريج اعصاب حركتي بدن را از بين مي برد و با تضعيف ماهيچه ها فلج عمومي ايجاد مي كند بطوريكه بمرور توانايي هرگونه حركتي از شخص سلب مي شود. معمولا مبتلايان به اين بيماري بي درمان مدت زيادي زنده نمي مانند و اين مدت براي استيفن بين دو تا سه سال پيش بيني شده بود.

نوميدي و اندوه عميقي را كه پس از آگاهي از جريان بر استيفن مستولي شد مي توان حدس زد. ناگهان همه آرزوهاي خود را بر باد رفته ميديد. دوره دكترا-روياي دانشمند شدن - كشف رمز و راز كيهان - همگي به صورت كاركاتورهايي در آمدند كه در حال دورشدن و رنگ باختن به او پوزخند مي زدند. بجاي همه آن خيال پروريهاي بلند پروازانه حالا كاري بجز اين از دستش بر نمي آمد كه در گوشه اي بنشيند و دقيقه ها را بشمارد تا دوسال بعد با فلج عمومي بدن زمان مرگش فرا برسد.

به اتاقي كه در دانشگاه داشت پناه برد و در تنهايي ساعتها متفكر و بي حركت ماند. خودش بعدها تعريف كرده است كه آن شب دچار كابوسي شد و در خواب ديد كه محكوم به اعدام شده است و او را براي اجراي حكم مي برند و در آن موقعيت حس كرد كه هر لحظه زندگي چقدر برايش ارزشمند است. بعد از بيداري به ياد آورد كه در بيمارستان با يك جوان مبتلا به بيماري سرطان خون هم اتاق بوده و او از فرط درد چه فريادهايي مي كشيد. پس خود را قانع كرد كه اگر به بيماري لادرماني مبتلاست اما لااقل درد نمي كشد. بعلاوه طبع لجوج و نقادش كه هيچ چيز را به آساني نمي پذيرفت هشدار داد كه از كجا معلوم كه پيش بيني پزشكان درست از كار در بيايد و چه بسا كه از نوع اشتباهات كتب درسي باشد!

اما آنچه به او قوت قلب و اعتماد به نفس بيشتري براي مبارزه با نوميدي و بدبيني داد آشنايي اش در همان ايام با دختري به نام (جين وايلد) بود كه عد ها همسرش شد و نقش فرشته نگهبانش را به عهده گرفت. جين اعتقادات مذهبي عميقي داشت و معتقد بود كه در هر فاجعه اي بذراهي اميد وجود دارد كه با استقامت و قدرت روحي خود مي تواند رشد كند. و بارور شود. بايد به خداوند توكل داشت و از ناكاميهايي كه پيش مي آيد خيزگاههايي براي كاميابي ساخت.

جين دانشجوي دانشگاه لندن بود اما تحت تاثير هوش فوق العاده و شخصيت استثنايي استيفن چنان مجذوب او شده بود كه هر هفته به سراغش مي آمد و ساعتي را به گفتگوي با او مي گذرانيد و آمپول خوشبيني تزريق مي كرد.آنها پس از چندي رسما نامزد شدند و استيفن تحصيلات دانشگاهي اش را از سر گرفت زيرا براي ازدواج با جين مي بايست هرچه زودتر دكتراي خود را بگيرد و كار مناسبي پيدا كند.

و او طي دو سال با اشتياق و پشتكار اين برنامه را عملي كرد در حاليكه رشد بيماري لعنتي را در عضلاتش شاهد بود و ابتدا به كمك يك عصا و سپس دو عصا راه مي رفت. ازدواجش با جين در سال 1965 صورت گرفت و او چنان غرق اميد و شادي بود كه به پيش بيني دو سال پيش پزشكان در مورد مرگ قريب الوقوعش نمي انديشيد.

پروفسور استيفن هاوكينگ اكنون 61 سال داردو ظاهرا بيش از يك ربع قرن قاچاقي زندگي كرده است. البته اگر بتوان وضع كاملا استثنايي او را در حال حاضر زندگي ناميد.!

پيش بيني پزشكان در مورد بيماري فلج پيش رونده او نادرست نبود و اين بيماري اكنون به همه بدنش چنگ انداخته است. از اواخر دهه 60 براي نقل مكان از صندلي چرخدار استفاده مي كند و قدرت تحرك از همه اجزاي بدنش بجز دو انگشت دست چپش سلب شده است. با اين دو انگشت او مي تواند دكمه هاي كامپيوتر بسيار پيشرفته اي را فشار دهد كه اختصاصا براي او ساخته اند و بجايش حرف مي زند. و رابطه اش را با دنياي خارج برقرار مي كند زيرا از سال 1985 قدرت تكلم خود را هم ازدست داده است.

در آن سال او پس از بازگشت از سفري به درو دنيا براي مدتي در ژنو بسر مي برد كه مركز پژوهشهاي هسته اي اروپاست و دانشمندان اين مركز جلسات مشاوره اي با او داشتند. يك شب كه استيفن هاوكينگ تا دير وقت مشغول كار بود ناگهان راه نفس كشيدنش گرفت و صورتش كبود شد بيدرنگ او را به بيمارستان رساندند و تحت معالجات اضطراري قرار دادند. معمولا مبتلايان به بيماري ALS در مقابل ذات الريه حساسيت شديدي دارند و در صورت ابتلاي به آن ميميرند كه اين خطر براي استيفن هاوكينگ هم پيش آمده بود و گرفتن راه تنفس او ناشي از ذات الريه بود. پس از چند روز بستري بودن در بخش مراقبتهاي ويژه بيمارستان سرانجام با اجازه همسرش تصميم گرفته شد كه با عمل جراحي مخصوص مجراي تنفس او را باز كنند اما در نتيجه اين عمل صداي خود را براي هميشه از دست مي داد

عمل جراحي با موفقيت صورت گرفت و بار ديگر استيفن از خطر مرگ جست. هر چند قدرت تكلم خود را از دست داد اما با جايگزيني كامپيوتر مخصوص سخنگو ارتباط او با اطرافيانش حتي بهتر از سابق شد زيرا قبلا بعلت ضعف عضلات صوتي با دشواري و نارسايي زياد صحبت مي كرد. كامپيوتر سخنگو را يك استاد آمريكايي كامپيوتر در كاليفرنيت براي او ساخت و تقديمش كرد. برنامه ريزي اين دستگاه شامل سه هزار كلمه است و هر بار كه استيفن بخواهد سخني بگويد مي بايست با انتخاب كلمات و فشردن دكمه هاي كامپيوتر به كمك دو انگشتش كه هنوز كار مي كنند جمله مورد نظرش را بسازد و صداي مصنوعي به جاي او حرف مي زند. البته اينگونه سخنگويي ماشيني طولاني تر است اما خود استيفن كه هرگز خوشبيني اش را از دست نمي دهد عقيده دارد كه به او وقت بيشتري مي دهد براي انديشيدن آنچه مي خواهد بگويد و سبب مي شود كه هرگز نسنجيده حرف نزند.

ويلچر يا صندلي چرخدار استيفن كه بوسيله آن رفت و آمد مي كند نيز از پيشرفته ترين پديده هاي تكنولوژي است و با نيروي الكتريكي حركت مي كند. وي اتكاي زيادي به ويلچر خود دارد چون علاوه بر حركت با آن وسيله اي براي ابراز احساساتش نيز محسوب مي شود. مثلا اگر در يك ميهماني به وجد آيد با ويلچرش به سبك خاص خود مي رقصد و چنانچه صبر و حوصله اش را در مورد يك شخص مزاحم از دست بدهد در يك مانور سريع از روي پاهاي او رد مي شود !!! بسياري از شاگردانش ضربه چرخهاي ويلچر او را تجربه كرده اند و به گفته خودش يكي از تاسف هايش اين است كه طعم اين تجربه را به مارگارت تاچر نچشانده است !

يكي از شگفتيهاي اين آدم مفلوج و نحيف كه به ظاهر بايد موجودي تلخ و غمزده و منزوي باشد شوخ طبعي و شيطنت كودكانه اوست كه بخصوص در برق نگاه هوشمندانه و رندانه اش ديده مي شود. در حاليكه اجزاي چهره اش بي حركت و فاقد هرگونه واكنش احساسي و عاطفي هستند اما چشمانش مي درخشند.


انگار به هزار زبان با مخاطب سخن مي گويند. او بهيچوجه خودش را منزوي نكرده است. به كنسرت و پارك مي رود. در رستوران غذا مي خورد. در انجمن هاي دانشجويان شركت مي كند. و سر به سر شاگردانش كه هميشه او را سوال پيچ مي كنند مي گذارد. شيوه شيطنت آميزش اينست كه پاسخگويي را گاهي عمدا كش مي دهد و در حاليكه پرسش كنندگان پس از چند دقيقه انتظار پاسخ مفصلي را براي سوال خود پيش بيني مي كنند با يك كلمه بله يا نه از كامپيوتر سخنگويش همه را به خنده مي اندازد.

اين اعجوبه فاقد تحرك عاشق جنب و جوش و گشت و سياحت است و تا كنون دوبار به سفر دور دنيا رفته و حتي از چين و ديوار باستاني آن ديدن كرده است. همچنين در صدها كنفرانس و سمينار علمي شركت كرده است و به ايراد سخنراني پرداخته است. كه البته اين سخنراني ها قبلا در نوار ضبط و در روز كنفرانس پخش مي شود.


پرفروشترين كتاب علمي

از نكات جالب ديگر در زندگي استيفن هاوكينگ يكي هم اينست كه او در سالهاي اوليه زناشويي اش با جين وايلد از او صاحب سه فرزند شد يك دختر و دو پسر. لذت پدري و احساس مسئوليت در تامين زندگي فرزندان يكي از مهمترين انگيزه هايي بود كه او را در مقابله با مشكلاتش ياري داد زيرا با طبع لجوج و بلندپروازش اصرار داشت كه بهترين امكانات زندگي و تحصيل را براي بچه هايش فراهم كند و اين امر مخارج هنگفتي روي دستش مي گذاشت. هزينه خودش هم كم نبود چون مي بايست به دو پرستار تمام وقت و يك دستيار حقوق بپردازد و درامد استادي دانشگاه كفاف اين مخارج را نمي داد. به همين جهت در اواسط دهه 80 به فكر نوشتن كتاب افتاد و در سال 1988 كتاب معروف خود به نام ( تاريخ كوتاهي از زمان) را منتشر كرد.{بزودي اين كتاب را در سايت خواهيم آورد}

در اين كتاب كه به فارسي هم ترجمه شده است استيفن هاوكينگ به زبان ساده و قابل فهم عامه پيچيده ترين مسائل فيزيك جديد و كيهان شناسي و بخصوص ماهيت زمان و فضا را بررسي كرده و نظريات و محاسبات خودش را شرح داده است. بي آنكه خواننده را با فرمولها و معادلات رياضي بغرنج گيج كند. اما به رغم سادگي بيان و جذابيت مباحث بسياري از مردم از آن سر در نمي آورند. زيرا ايده هاي مطرح شده در كتاب در سطح بالاي علمي است. با وجود اين كتاب مزبور 8 ميليون نسخه به فروش رفته و 183 هفته در ليست 10 كتاب پرفروش جهان قرار داشته است و طبعا چنين موفقيت بيمانندي مشكلات مادي استيفن را براي هميشه حل مي كند.

كتاب جديد استيفن به نتايج پژوهشها و يافته هاي او درباره ي سياهچاله ها اختصاص دارد. اين اجرام مرموز و فاقد نورانيت آسماني كه بر اساس تئوري پذيرفته شده اي در سالهاي اخير از فروريزي و تراكم ستارگان سنگين وزن پس از اتمام سوخت هسته اي آن ها پديد مي آيند ستارگان ديگر را در اطراف خود مي بلعند و با افزايش جرم و در نتيجه دستيابي به نيروي جاذبه قويتر به تدريج ستارگان دورتر را به كام مي كشند. بدينگونه در سياهچاله ها ماده به حدي از تراكم مي رسد كه هر سانتي متر مكعب آن مي تواند ميليونها و حتي ميلياردها تن وزن داشته باشد و نيروي جاذبه آنچنان قوي است كه نور و هيچگونه تشعشعي امكان خروج از سطح آن ها را ندارد. به همبن جهت ما هرگز نمي توانيم حتي با قويترين تلسكوپها اين غولهاي نامرئي را رديابي كنيم.

اما استيفن هاوكينگ در كتاب تازه اش برداشتهاي متفاوتي از سياهچاله ها ارائه داده است و با محاسبات خود به اين نتيجه مي رسد كه اين اجرام بكلي فاقد نورانيت نيستند و بعلاوه موادي را كه از ستارگان ديگر جذب و بلع مي كنند در مرحله نهايي تراكم به حالتي انفجار گونه از يك كانال ديگر بيرون مي ريزند. منتها آنچه دفع مي شود به همان صورتي نيست كه بلعيده شده است. به عبارت ديگر سياهچاله ها نوعي بوته زرگري هستند كه طلا آلات مستعمل را به شمش تبديل مي كنند. از كانال خروجي عناصر تازه در يك جهان نوزاد تزريق مي شود كه مي توان آن را در مقابل سياهچاله ( سپيد چشمه) ناميد.

شايد سالها طول بكشد تا صحت و سقم نظزيه هاي جديد استيفن هاوكينگ روشن شود زيرا آنقدر تازگي دارد كه عجيب به نظر مي رسد. اما عجيب تر از آن مغز اين مرد است كه اين نظزيه پردازي ها و رهگشائيها از آن مي تراود. او براي محاسبات طولاني و پيچيده رياضي و نجومي خود حتي از نوشتن ارقام روي كاغذ محروم است و بايد همه اين عمليات بغرنج را در مغز خود انجام بدهد و نتايج را در حافظه اش نگهدارد بدينگونه فقط با مغزش زنده است و به قول دكارت چون فكر مي كند پس وجود دارد.

اما اين موجود اين آدم معلول و نحيف و عاجز از تحرك و تكلم يك سرمشق است . . . .

براي آن ها كه با اميد و استقامت و تلاش بيگانه اند . . .

براي آن ها كه تواناييهاي انسان و ارزش انديشه سالم و سازنده را دست كم مي گيرند . . .

براي بدبين ها و منفي باف ها كه در افق ديد خود جهان را به گونه سياهچاله اي مخوف و ظلماني مي بينند . . . .

به سخن استيفن هاوكينگ : ( در آنسوي هر سياهچاله سپيد چشمه اي وجود دارد )
منبع :physics.ir

_________________
I am a ORODIST
Back to top
View user's profile Send private message Send e-mail
Ursule

I am a ORODIST
I am a ORODIST




Gender: Gender:Female
Age: 35
Joined: 15 Apr 2008
Posts: 642
Ursule is offline 







NULL
PostPosted: Fri Jun 27, 2008 4:16 pm    Post subject:  
Description:
Reply with quote

این موارد هم شاید برایت جالب باشد :

۲۰ نکته در مورد استيون هاوکينگ هيچ چيز غير ممکن نيست٬هيچ چيز!!! ۱- استيون هاوکينگ سال ۱۹۴۲ درست ۳۰۰ سال بعد از مرگ گاليله در آکسفورد بدنيا اومد٬سالم مثل بقيه بچه ها!!! ۲- شيفته رياضی و فيزيک بود و به دانشگاه رفت تا فيزيک بخونه٬اما در ۲۱ سالگی اون بيماری مهلک به سراغش اومد. ۳- نورون حرکتی٬يک بيماری دستگاه عصبی که ذره ذره اون رو از پا در آورد٬دست ها و پاهاش ۴- وی پس از فهميدن اين موضوع به اتاقي كه در دانشگاه داشت پناه برد و در تنهايي ساعتها متفكر و بي حركت ماند. خودش بعدها تعريف كرده است كه آن شب دچار كابوسي شد و در خواب ديد كه محكوم به اعدام شده است و او را براي اجراي حكم مي برند و در آن موقعيت حس كرد كه هر لحظه زندگي چقدر برايش ارزشمند است. بعد از بيداري به ياد آورد كه در بيمارستان با يك جوان مبتلا به بيماري سرطان خون هم اتاق بوده و او از فرط درد چه فريادهايي مي كشيد. پس خود را قانع كرد كه اگر به بيماري لادرماني مبتلاست اما لااقل درد نمي كشد. بعلاوه طبع لجوج و نقادش كه هيچ چيز را به آساني نمي پذيرفت هشدار داد كه از كجا معلوم كه پيش بيني پزشكان درست از كار در بيايد و چه بسا كه از نوع اشتباهات كتب درسي باشد! ۵- تمام بدنش فلج شد و حتی قدرت حرف زدن رو هم از دست داد٬اما از ۲۵ سالگی هم رد شد و نمرد!!! ۶- ذهنش هنوز هم قدرت قبل رو داشت و حتی در بعضی موارد قوی تر از قبل شده بود٬چون مجبور بود محاسباتش رو به جای کاغذ ذهنی انجام بده!!!
۷- امروز او با صندلی چرخ دار همه کارهاش رو انجام ميده٬مقاله مينويسه٬کتاب ميخونه٬ايميلهاشو چک ميکنه٬درس ميده و سخنرانی ميکنه٬درست مثل يه آدم سالم.
۸- حرف زدنش با کمک ماشين و با حرکات گونه اش کنترل ميشه.ماشين اين حرکات رو به صدا تبديل ميکنه.
۹- استيون هاوکينگ فيزيکدان نظری معروف٬نظريه اش در کيهان شناسی يکی از مقبول ترين نظريه های فيزيک مدرنه.
۱۰- توضيح پيدايش جهان با کمک نظريه انفجار بزرگ٬يکی از جذابترين قسمتهای فيزيک است که هاوکينگ با کمک نظريه نسبيت عام و تئوری کوانتوم ارائه کرده است.
۱۱- جهان او از انفجار بزرگ آغاز ميشود و با سياهچاله ها تمام ميشود.انبساط و انقباض و باز هم انفجاری ديگر و جهانی ديگر و اين چرخه همينطور ادامه پيدا ميکنه!!!
۱۲- پروفسور هاوکينگ استاد دانشگاه کمبريج است و بر کرسی نيوتن در اين دانشگاه نشسته.
۱۳- با تمام اين چيزها٬او يکی از معروفترين نوبل نگرفته های دنيای فيزيک است!!!
۱۴- بنياد نوبل اين همه سال اين پيرمرد معلول را منتظر گذاشته٬برای اينکه هنوز شاهدی عينی برای نظريه اش پيدا نشده است.
۱۵- اما هاوکينگ آدم شوخ طبع و زرنگيه!!! برای همين سر وجود سياهچاله ها با يکی از فيزيکدانها شرط بندی کرده٬اما اون شرط بندی که سياهچاله ها وجود ندارن!!!
۱۶- او در مورد اين شرط بندی ميگه اگه سياهچاله ها وجود داشته باشن که نظريه ام تاييد ميشه و اگه نه شرط رو ميبرم!!!
۱۷- وي را انيشتين دوم لقب داده اند زيرا مي كوشد تئوري معروف نسبيت را تكامل بخشد و از تلفيق آن با تئوري هاي كوانتومي فرمول واحد جديدي ارائه دهد كه توجيه كننده تمامي تحولات جهان هستي از ذرات ريز اتمي تا كهكشان هاي عظيم باشد٬اينشتين معتقد بود كه چنين فرمول يا قانون واحدي مي بايست وجود داشته باشد و سالهاي آخر عمرش را در جستجوي آن سپري كرد اما توفيقي نيافت.
۱۸- استيون هاوکينگ بقدری محبوبه که از صدای ماشينيش در يکی از ترانه های پينک فلويد با عنوان Keep Talking استفاده کرده اند.
۱۹- يکی از معروفترين کتابهای او تحت عنوان "جهان در پوست گردو" يا "تاريخچه کوتاه زمان" به فارسی ترجمه شده.
۲۰- مثلی هست که ميگه اگه يه آدم لنگ تو مسابقه دو اول نشه تقصير خودشه!!! گويا هاوکينگ اين ضرب المثل رو شعار خودش قرار داده!!!

_________________
I am a ORODIST
Back to top
View user's profile Send private message Send e-mail
Ursule

I am a ORODIST
I am a ORODIST




Gender: Gender:Female
Age: 35
Joined: 15 Apr 2008
Posts: 642
Ursule is offline 







NULL
PostPosted: Fri Jun 27, 2008 4:16 pm    Post subject:  
Description:
Reply with quote

چرا نظر استيون هاوكينگ تغيير كرد؟
حسين جوادي

اگر ما به روند تكامل نظريه ي سياه چاله ها از سال 1915 كه اينشتين نظريه نسبيت را ارائه كرد تا سال 2004 كه هاوكينگ نظر خود را تغيير داد توجه كنيم به نكات و سئوالات جالبي برخورد مي كنيم.

هاوكينگ نظر خود را در سال 2004 تغيير داد و اظهار داشت برخي اطلاعات از سياه چاله ها خارج مي شوند. وي سي سال قبل از آن تاكيد كرده بود كه اطلاعات از سياه چاله ها خارج نمي شوند. احتمالاً برخي از مردم تصور مي كنند كه نظريه ريسمانها يا نظريه نسبيت يا مكانيك كوانتوم هاوكينگ را واداشته تا نظر خود را تغيير دهد، در حاليكه چنين نيست .

حقيقت اين است كه نظريه دو بيگ بنگ الهام بخش هاوكينگ بود تا نظر خود را تغيير دهد.

دكتر راج بالدويز Dr. Raj Baldev فرضيه خود را در سال 2003 تحت عنوان " دو بيگ بنگ جهان را آفريد" منتشر كرد و هاوگينگ ده ماه بعد نظر خود را در مورد سياه چاله ها تغيير داد.

دكتر راج بلادو كيهان شناس هندي توضيح مي دهد كه در سال 1915 اينشتين به تشريح اين موضوع پرداخت كه ماده و انرژي فضا را انحنا مي دهند و يك سال بعد شوارتس شيلد نظريه سياه چاله ها را با استفاده از معادلات اينشتين بسط داد. در سال 1965 راجر پنروز نظريه جديدي مطرح كرد كه طبق آن يك نقطه از فضا مي تواند داراي چگالي بينهايت شود.

در سال 1967 جان ويلر به تجزيه و تحليل اين موضوع پرداخت كه چگونه يك ستاره به يك نقطه تكينگي فرو ميريزد. درست دو سال بعد پنروز يك نظر جديد مطرح كرد كه طبق آن تكينگي در وراي افق حادثه مخفي مي شود.

توصيح- افق حادثه مرز بين سياه چاله و اطراف قابل رويت آن است.

در سال 1973 هاوكينگ و ژاكوب بكنشتين به طراحي يك انتروپي پرداختند كه يك نمونه اندازه گيري اطلاعات درون سياه چاله است. دو سال بعد هاوكينگ اظهار داشت كوانتوم مكانيك چنين پيش گويي مي كند كه انرژي از داخل سياه چاله مي گريزد كه به تابش هاوكينگ معروف است.

نكته مهم در نظريه قبلي هاوكينگ به اين مهم بر مي گشت كه براساس مدل وي سياهچاله نوعي تابش كه به نام تابش هاوكينگ معروف شده است را از خود بروز مي دهد اما تمامي اطلاعاتي كه اين تابش ممكن است به همراه خود از درون سياه چاله به بيرون بياورد، براثر خواص بنيادي سياه چاله ها نابود مي شود. اين مسله با اصول مكانيك كوانتومي در تناقض آشكار بود.

در سال 1996 آندريو استرومينگر و كامران وفا با استفاده از نظريه ريسمانها به محاسبه ي انتروپي سياه چاله ها پرداختند وبه همان جواب هاوكينگ رسيدند.

در سال 2004 فيزيكدانان با توجه به نظريه ريسمانها و كوانتوم مكانيك به محاسبه پرداختند و نشان دادند كه اطلاعات مي تواند از سياه چاله ها بگريزد و هاوكينگ نتيجه را پذيرفت.

دكتر راج بلادو مي گويد :

من در نظريه " دو بيگ بنگ جهان را آفريد" يك فرمول براي سياه چاله ها دادم كه گامهاي بسيار بالاتري از تمام پيشگويي هاي فيزيكدانان و كيهان شناسان برداشته است. يك منظر جالب در نظريه سياه چاله ها حاوي يكي از رموز بزرگ آفرينش است. در يك طرف ميدان قوي گرانش همه چيز را مي بلعد و در طرف ديگر مسئول توليد و آفرينش ساير اجسام نظير منظومه ي شمسي هستند. نقطه ي آغاز تغذيه گازهاي سبك از جمله هيدروژن و اكسيژن است .

دكتر راج بلادو چنين ادامه مي دهد :

ممكن است من اشتباه كنم، اما هيچ نظريه اي نمي تواند مانند نظريه دو بيگ بنگ به توضيح اين پديده بپردازد. تمام اطلاعات در مورد سياه چاله ها كه توسط دانشمندان و كيهان شناسان مختلف داده مي شود، جواب ويژه اي ندارد، اما نظريه دو بيگ بنگ داراي جواب ويژه است.

بنابر ادعاي دكتر راج بالادو هيچ كس در جهان ادعا نمي كند كه تنها سياه چاله ها به تخريب ماده ودر عين حال به توليد سلير اجسام نظير منظومه شمسي مي پردازند و ستاره ها و سيارات را شكل مي دهند. اما نظريه دو بيگ بنگ نشان مي دهد كه سياه چاله ها نه تنها ماده را تخريب مي كنند، بلكه به توليد ستاره ها مي پردازند.

دكتر راج بلادو ادعا مي كند :

اينجا احتمال زيادي وجود دارد كه هاوكينگ از نظريه دو بيگ بنگ الهام گرفته باشد.

اين بحثي است كه دكتر راج بلادو مطرح كرده است. اما نظريه سي. پي. اچ. نه تنها نحوه ي پيدايش سياه چاله ها را نشان مي دهد، بلكه ميزان رشد، نحوه ي فرار اطلاعات از سياه چاله، بلعيدن گرانش توسط سياه چاله و سرانجام پييدايش سياه چاله هاي مطلق كه حتي آثار گرانشي بروز نمي دهند و سرانجام علت انفجار آنها را توضيح مي دهد.

منبع :http://groups.yahoo.com/group/Farsi_cph

_________________
I am a ORODIST
Back to top
View user's profile Send private message Send e-mail
Ursule

I am a ORODIST
I am a ORODIST




Gender: Gender:Female
Age: 35
Joined: 15 Apr 2008
Posts: 642
Ursule is offline 







NULL
PostPosted: Fri Jun 27, 2008 4:17 pm    Post subject:  
Description:
Reply with quote

هاوكينگ نظر خود را در سال 2004 تغيير داد و اظهار داشت برخي اطلاعات از سياه چاله ها خارج مي شوند. وي سي سال قبل از آن تاكيد كرده بود كه اطلاعات از سياه چاله ها خارج نمي شوند. احتمالاً برخي از مردم تصور مي كنند كه نظريه ريسمانها يا نظريه نسبيت يا مكانيك كوانتوم هاوكينگ را واداشته تا نظر خود را تغيير دهد، در حاليكه چنين نيست .

حقيقت اين است كه نظريه دو بيگ بنگ الهام بخش هاوكينگ بود تا نظر خود را تغيير دهد.

_________________
I am a ORODIST
Back to top
View user's profile Send private message Send e-mail
Display posts from previous:   
Post new topic   Reply to topic    The World Philosophy of Orodism Forum Index -> The Philosopher Hakim Orod Bozorg quotes about Humanity All times are GMT + 1 Hour
Page 1 of 1

 
Jump to:  
You cannot post new topics in this forum
You cannot reply to topics in this forum
You cannot edit your posts in this forum
You cannot delete your posts in this forum
You cannot vote in polls in this forum
You cannot attach files in this forum
You cannot download files in this forum





The World Philosophy of Orodism topic RSS feed 
Powered by MasterTopForum.com with phpBB 2003 - 2008