The World Philosophy of Orodism Forum Index

The World Philosophy of Orodism

Lovers of the philosophical school of Orodism

PortalPortal  blogBlog  AlbumAlbum  UsergroupsUsergroups  MemberlistMemberlist  GBGuestbook  User PanelUser Panel  RegisterRegister 
 FlashChatFlashChat  FAQFAQ  SearchSearch  Log in to check your private messagesLog in to check your private messages  StatisticsStatistics  LinksLinks  Log inLog in 
 CalendarCalendar  DownloadsDownloads  Comments to your karmaComments to your karma  ToplistToplist  Recent topicsRecent topics  Voting forumVoting forum

باخ
Users browsing this topic:0 Registered, 0 Hidden and 0 Guests
Registered Users: None


 
Post new topic   Reply to topic    The World Philosophy of Orodism Forum Index -> The Philosopher Hakim Orod Bozorg quotes about Humanity
View previous topicEmail to a Friend.Users who have viewed this topicSave this topic as a txt filePrintable versionLog in to check your private messagesView next topic
Author Message
Reese

I am a ORODIST
I am a ORODIST




Gender: Gender:Female

Joined: 15 Apr 2008
Posts: 174
Reese is offline 







NULL
PostPosted: Tue Jun 24, 2008 3:33 pm    Post subject:  باخ
Description:
Reply with quote

باخ در سال 1685 بدنيا آمد و در سن 64 سالگي به دليل آنکه قدرت بينايي اش بتدريج رو به کاهش مي گذاشت تصميم گرفت که چشمان خود را جراهي کند. پزشکي بنام John Taylor مسئوليت جراحي چشمان او را بعهده گرفت. او که در اصل چشم پزشکي اهل انگليس بود در طول مدت فعاليت پزشکي خود چشم دو تن ديگر از بزرگان عصر خود يعني هندل موسيقيدان و ادوارد گيبون مورخ را نيز جراحي کرد.


تيلور دقيقا" به همين خاطر يعني جراحي چشم اين سه بزرگ مرد، بسيار مشهور مي باشد اما متاسفانه او توفيق اين را نداشت که حتي در يکي از اين جراحي ها موفقيتي را کسب کند. در هر صورت پس از جراحي باخ به مدت شش ماه چشمان خود را بسته نگاه داشت و به توصيه تيلور نگذاشت که نور به آنها تابيده شود.

باخ که به سبب بي کاري بسيار بي حوصله شده بود در پايان موعد استراحت قبل از آنکه پزشک چشمان او را معاينه کند، خود اقدام به باز کردن چشمانش کرد و اجازه داد تا نور به آنها تابيده شود. بله او توانست افراد خانواده خود را در اطراف خود ببيند و به همين سبب بسيار هيجان زده شد. شدت هيجان بزرگ مرد موسيقي آنقدر بود که وي را چند ساعت بعد دچار حمله قلبي کرد.

باخ به مدت ده روز در بستر بيماري و بيهوشي بسر برد و بالاخره در 28 جولاي 1750 پس از برجاي گذاردن بيش از 1000 کار موسيقي از دنيا رفت. متاسفانه هنگامي که باخ از دنيا را رفت بتدريج پيانو جاي ارگ کليسا را گرفته بود و از آنجايي که او نوازنده قدر و تواناي ارگ بود و بيشتر به همين خاطر مشهور شده بود؛ کم کم بجز خانواده او کسي از او نام نمي برد و خيلي زود نامش به فراموشي سپرده شد. همسر او آناماگدلنا ده سال پس از باخ همچنان به سختي زندگي با چهار فرزند را ادامه داد.

جالب است بدانيد که محل دفن باخ تا حدود يکصد سال گم بود تا اينکه در اواخر قرن نوزدهم توسط يک مورخ کشف شد.

يك صد سال گمنامي:

شايد ندونيد که تا يک صد سال پس از مرگ يوهان سباستيان باخ هيچ کس وي را بعنوان يک موسيقي دان بزرگ نميشناخت! او در سال ۱۶۸۵ بدنيا آمد و در سال ۱۷۵۰ نيز فوت کرد اما تقرييا" تا قرن نوزدهم کسي نامي از وي نبرد. افتخار شناساندن باخ به دنياي موسيقي نصيب شومن و مندلسون شد. البته موتزارت و بتهوون هم اورا ميشناختتند اما آنقدر درگير تحليل کار هاي وي بودند که همتي براي شناساندن وي به دنيا نکردند. خبر کشف باخ به سرعت از آلمان به انگليس منشر شد.

اين دو نفر (شومن و مندلسون) باعث شدند تا در سال ۱۸۵۰ انجمني بنام Bach Gesellshaft در آلمان تشکيل شود و نسبت به ثبت و انتشار آثار او اقدام کند. در اين انجمن ۲۳ نفر از خاندان هاي سلطنتي از سراسر جهان شرکت داشتند. ميگويند اين انجمن آن چنان در کار شناساندن باخ به دنيا موفق و خوب عمل ميکرد که حتي اگر خودش زنده بود مات و مبهوت ميشد. باخ فکرش را هم نمي کرد روزي اورا بزرگترين مصنف موسيقي در روي زمين تصور کنند.

گوشهاي دقيق باخ :

معروف هست که Bach بزرگ، داراي گوشهاي بسيار تيز و حساسي بود بگونه اي که کوچکترين اختلاف در pitch يک نت موسيقايي رو ميتونست تشخيص بده. اين بود که در زمان حياتش وي تنها کسي بود که براي آزمايش سازهاي جديد انتخاب ميشد. مشکل وقتي بود که وي را براي آزمايش

سازي مانند ارگ بزرگ کليسا دعوت ميکردند. در اين زمان سازندگان ارگ واقعا" عزا ميگرفتند چرا؟ چون هيچ شکي نداشتند که Bach از ساز آنها ايراد خواهد گرفت و مشکل اينجا بود که يک ارگ کليسا دست کم از 600 لوله صوتي درست شده بود و آنها ميبايست دريچه هاي خروجي تمام لوله هاي صوتي رو آنگونه تنظيم کنند که Bach بزرگ راضي از ميدان بيرون برود.

نگاهي به انوانسيونهاي باخ:

انوانسيونهاي دو و سه صدايي باخ علاوه براي آنکه حاوي نکات زياد آموزشي براي هنرآموزان سازهاي کلاويه اي است، در عين حال جزو دسته کارهاي زيباي باخ قرار دارد که ظرافت هاي کنترپوآنيک و ملوديک بسيار دارند، بگونه اي که برخي از آنها جزو شناخته شده ترين کارهاي باخ به حساب مي آيند.


15 انوانسيون دو صدايي که به Invention معروف بوده و نيز 15 انوانسيون سه صدايي که به Sinfonia معروف هستند، از جمله قطعاطي است که هر هنرآموز رشته نوازندگي پيانو مي بايست اقلا" نيمي از قطعات هر کدام از اين کتابها را در دوران فرا گيري پيانو تمرين کرده باشد.

نحوه شماره گذاري و ترتيب قرار گرفتن آنها بگونه اي است که گام هاي هر دو سري از اين انوانسيون ها بصورت يکسان تغيير مي کند. هر چند امروزه اين آثار باخ براي آموزش در دو مجلد جداگانه منتشر مي شود اما شواهد زيادي در دست است که در نسخ قديمي و دستي در صفحه مقابل هر يک از انواسيون هاي دو صدايي يک انواسيون سه صدايي قرار داشته است و هدف از آن توجيه فرم هاي حرکتي ملودي در مقابل هم بوده است.

انواسيون هاي باخ همانند کتاب "کلاويه خوش آهنگ" (Well-Tempered Clavier) پس از مرگ باخ گردآوري شد. واقعيت آن است که پس از مرگ باخ در سال 1750 تا سالها بسياري آموزگاران موسيقي از روي نسخ خطي از انوانسيون هاي باخ براي آموزش شاگردان خود استفاده مي کردند و انتشار رسمي آنها با نام باخ به سال 1801 ميلادي باز ميگردد.

بسياري از هنرآموزان موسيقي هنگام تمرين اين کارهاي باخ، از خشکي و بي روح بودن آنها ابراز نارضايتي مي کنند. اما نبايد فراموش کرد که برخلاف ظاهر خشک و تقارن هندسي که اين قطعات مشاهده مي شود، با درک صحيح و درست از موسيقي باروک و باخ مي توان از زيبايي هاي اين قطعات لذت برد. در آنصورت هنرآموز علاوه بر تمرين انگشتان، با فرم موسيقي باروک که اغلب بصورت کنترپوآن بوده بهتر آشنا مي شود.


نکته مهمي که در فرا گيري انواسيون ها بايد به آن اشاره کرد، يافتن کليد نواختن اين قطعات است. شايد در نگاه اول نواختن تميز و خوش آهنگ اين قطعات کار بسيار سختي بنظر آيد اما بدون شک، هنرجوياني که همه اين قطعات را اجرا کرده اند بخوبي مي دانند که پس از اجراي سه، چهار قطعه از هر سري - دو و سه صدايي - هنرجو با تکنيک نواختن آنها آشنا مي شود و حتي ممکن است بتواند از پيش تشخيص دهد که جملات آتي چگونه حرکتي خواهند داشت.

اينکه چرا باخ نام اين سري کارهاي خود را صدايي Invention/Sinfonia گذاشته خيلي مشخص نيست. تنها در نسخه دست خط باخ در ابتداي صفحه اصطلاح "Inventions and Sinfonias " قرار داشته است. لغت Invention در زمان باخ از جمله لغات پيچيده و سنگين علوم ادبي بوده است و احتمالي که داده مي شود آن است که باخ از اين لغت به معني آموزش مستقيم و سر راست يعني اصطلاح Straightforward Instruction استفاده کرده است. يعني اينکه چگونه ميتوان با استفاده از کنترپوآن يک ايده ساده موسيقي را به يک قطعه تبديل کرد.

بنابراين بوضوح مشخص است که باخ اين قطعات را هم براي هنرجويان نوازندگي و هم براي هنرجويان آهنگسازي تهيه و تنظيم کرده است.

اما لغت Sinfonia که در انگليسي اصطلاح سمفوني هم از همين ريشه گرفته شده است، بيشتر تکيه بر چند صدايي بودن انوانسيون هاي دو صدايي را دارد و بسياري هنوز اين مجموعه از کارهاي سه صدايي باخ را بجاي Sinfonias، انوانسيون هاي سه صدايي مي نامند

_________________
Every Breath of the one who accompanies and helps has an endless price.
―The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani
Back to top
View user's profile Send private message
Adv



PostPosted: Tue Jun 24, 2008 3:33 pm    Post subject: Adv






Back to top
Display posts from previous:   
Post new topic   Reply to topic    The World Philosophy of Orodism Forum Index -> The Philosopher Hakim Orod Bozorg quotes about Humanity All times are GMT + 1 Hour
Page 1 of 1

 
Jump to:  
You cannot post new topics in this forum
You cannot reply to topics in this forum
You cannot edit your posts in this forum
You cannot delete your posts in this forum
You cannot vote in polls in this forum
You cannot attach files in this forum
You cannot download files in this forum





The World Philosophy of Orodism topic RSS feed 
Powered by MasterTopForum.com with phpBB 2003 - 2008